جدول جو
جدول جو

معنی نگین گر - جستجوی لغت در جدول جو

نگین گر(نِ گَ)
فصّاص. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زین گر
تصویر زین گر
کسی که زین اسب می سازد، زین ساز، سراج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفرین گر
تصویر نفرین گر
نفرین کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیل گر
تصویر نیل گر
رنگرزی که چیزی را با نیل رنگ می کند
فرهنگ فارسی عمید
(کَ گَ)
کمین ور. (ناظم الاطباء). و رجوع به کمین ور شود
لغت نامه دهخدا
(نَ لَ / لِ گَ)
آنکه نعلین سازد. حذاء. خصّاف. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
نیل کار. کسی که با نیل رنگ می کند. (ناظم الاطباء). صباغ. رنگرز. (یادداشت مؤلف) :
نیلگر یاری وز غم بر من
نیلگون کرده ای جهان یکسر.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
(گَ)
کینه و عداوت تیز و افزون. (آنندراج). انتقام کشنده. منتقم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از منگیا گر
تصویر منگیا گر
قمار باز مقامر: (دنیا قمار خانه دیو است و اندرو ما منگیاگران و اجل نقش بین منگ) (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوید گر
تصویر نوید گر
بمهمانی خواننده بشارت دهنده بضیافت: (طایفه ای... از مخدرات اشراف مهاجر و کد بانوان سادات انصار در آمدند نزد پیامبر صلی الله علیه و آله)، . . گفتند: یا رسول الله دعوتی است. روی پوشیدگان روسا و اشراف جمعند. این چشم و چراغ (فاطمه علیها السلام) را دستوری ده (دستور باش) تا مجلس افروزی کند... آن نوید گران جامهاء فصفاص پوشیده) سنائی. مقدمه حدیقه. چا. مد. 35)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کین گر
تصویر کین گر
انتقام کشنده منتقم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگین بر
تصویر سنگین بر
جرثقیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نشان گر
تصویر نشان گر
حاکی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
Average
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
moyenniser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
وجین کننده
فرهنگ گویش مازندرانی
خوشه چین، افراد کم بضاعتی که پس از برداشت محصول در مزارع
فرهنگ گویش مازندرانی
آهنگر
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع گوشواره
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
औसत निकालना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
kufanya wastani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
평균내다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
merata-rata
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
গড় করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
calcolare la media
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
durchschnittlich berechnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
gemiddeld berekenen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
усереднювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
усреднять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
uśredniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
calcular a média
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از میانگین گرفتن
تصویر میانگین گرفتن
平均する
دیکشنری فارسی به ژاپنی